سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بغلم کن

....


[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 8:27 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

بزن ب سلامتی...

بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی.....
بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی ولی نمیدونستی برای چی....
بزن به سلامتی دوست و ادمهایی که از پشت خنجر زدن.
بزن به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوز شکستن بلد نیست..
به سلامتی اونایی که به جای اینکه به فکر محاسبه گناه و ثواب برا اون دنیا باشن به فکره انسانیت تو این دنیان
بزن به سلامتی خودمون ؛که همیشه اونی شدیم که بقیه میخوان !
ولی...
هیچکس اونی نشد که ما میخوایم!! 


[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 7:25 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

این قسمت و تقدیر توعه...

 

بعضی وقتا اینقد دل ادم گرفته که انگار هر چی غم تو دنیا بوده


اومده سراغ تو!


شروع میکنی با خودت حرف زدن:


چرا اینجوری شد/چرا نشد/چرا...


پیش خودت میگی ای کاش همین الان بمیرم.اصلا خدا چرا من رو

 

اوردی به این دنیا؟میخواستی منو عذاب بدی؟پس چی؟چرا

 

راحتم نمیکنی؟

 

چرا اینقد قصه میکاری تو دلم؟


یه چند دقیقه ای ساکت میشی و میری تو فکر


میری تو خاطرات گذشتت.میگی:ای کاش الان اونوقت بود


ای کاش بر میگشتم به اون روزا.ای کاش و ای کاش و هزار تا از

این ای کاش ها


دلت میخواد اینقدر گریه کنی که از زور هق هق بمیری


میزنی زیر گریه.گریه میکنی و افسوس گذشته رو میخوری.اما چه فایده!


هر چقدر گریه کنی و افسوس بخوری بر نمیگردن.دیگه اون روزا

 

تموم شده.خودتم اینو میدونی.پس شروع میکنی به بهانه گیری


پیش خدا شکایت میکنی که چرا اون روزا به این زودی گذشت


خدا چرا با من اینجوری کردی؟چرا نذاشتی شاد باشم


اما بازم خودت میدونی که تقصیر خودته


میدونی که قدر روزای خوب زندگیتو ندونستی.میدونی که کفران


نعمت کردی.اره همون ناشکری خودمون رو میگم


یه دفعه یادت میفته که هیچ وقت خدارو شکر نکردی


خودتو پیدا میکنی اما میبینی داری از خدا دور میشی


به خدا میگی:اشتباه کردم خدا.اره همش تقصیره خودمه.هر بلایی


سرم اومده خودم سر خودم اوردم.خدایا منو ببخش و کمکم

کن.خدایا بهم صبر و قدرت تحمل سختیهارو بده


خدا قول میدم دیگه بنده ی خوبی برات باشم.اما دیگه فکر


نمیکنی که خدا قبول کنه.چون این بار اولت نیست که میخوای

 

بنده ی خوبی باشی.این اولین باری نیست که داری این حرفارو میزنی


اما خدا خیلی بزربازم بهت فرصت میده


ولی بعد از چند روز بازم غصه میاد سراغت


بازم گریه


بازم غم


اره بازم اینا میان پیشت


دیگه از زندگی خسته میشی


اما ...............................


نمیدونی هیچ کاری کنی چون از قدیما میگن:


بعد از هر خنده ای یه گریه ای هم هست


تو خنده هاتو قبلا کردی..........حالا نوبت گریه هاست


اما خدا بزراینا هم روزی تموم میشه


چون این دنیا فانیه و میگذره


حالا واسه هر کی یه جور میگذره


واسه یکی شاد شاد


واسه یکی غمگین غمگین


این قسمت و تقدیر تو بوده


 


[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 7:5 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

وقتی کسیرو دوس داری...

 

اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی .!!



نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی !!



نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری .!!



نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری .!!



برای همین عاشقا دیوونه میشن.!! 


 


[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 6:58 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

از ی جایی به بعد...

از یه جایی به بعددیگه اون آدمِ سابق نیستی دیگه چیزی خیلی

 

خوش حالت نمیکنه و همینطور ناراحت .خونسـرد میشی اما به


اتفاقای اطرافت واکنشی رو نشون میدی که بقیه دوست دارن ببینن !


چون باید طبیعی باشی !مثل بقیه .


شاید به مرورِ زمان دیگه یادت نیاد کجا بود که سیمِ "قرمـز"


احساستو بریدی یا کجا قیدشو زدی !تنها چیزی که یادت میاد اینه که


این نبودی .اما کم کم منِ قبلی رو هم یادت میره تو میمونی و منی


که قرار نبود این باشه !قرار نبود بشکنه ، بیفته !و هزارتا قرار نبود

های دیگه .


هر روز تلاش میکنی که خوب باشی ادامه بدی بخندی عادی باشی


.به ظاهر همه ی اینا درست پیش میرهاما باطنت داره بیشتر فرو


میره .مهم نیست چقدر دست و پا میزنه میره پایین اونوقت میفهمی


که از درون مردن یعنی چی !هر کی حالتو میپرسه میگی : به ظاهر


زندگی خوبه اما توو دلت میگی : تو که تووشو نمیبینی !به اول


ماجرا فکر میکنی به اینکه چطور شد به اینجا رسیدی !اما هیچی


نیست حتی با خودت میگی ، من که خوبم !انقد توو نقشت فرو


رفتی که دیگه خودتم باورت میشه که خوبی .آره خب یه نگاه به

خودت بندازهممون خوبیم 


[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 6:56 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

خوب ک باشی...

....


[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 6:51 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

میشه بیام

...


[ چهارشنبه 99/10/17 ] [ 9:1 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

بیشتر دوصت دارم

شب ها

بیشتر"دوستت دارم"

چون وقتی

چشم هایم را می بندم 

بیشتر در خیالم

راه می روی :)


[ چهارشنبه 99/10/17 ] [ 5:16 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

به سلامتی من....

به سلامتی من...

منی که تو اوج ناراحتی لبخند زدم و گفتم خوبم...

آره من،منی که از دوستام زیاد ضربه خوردم..



منی که هر خری از جاش بلند میشه،دخالت میکنه تو زندگیم...

منی که تو دنیای مجازی و واقعی،کلی دوست دارم

اما...کسی نخواست پیشم وایسته،من که خیلیارو آروم کردم،

اما هیچوقت ناراحتیمو بروز ندادم...

و اگر بروز دادم کسی آرومم نکرد....
آره من......

بگم به سلامتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هه سلامتی چی؟؟؟؟؟؟؟؟

سلامتی روزگار که پیرم کرد !!!!

سلامتی زندگی که هیچ جوره با من راه نیومد!!!!

سلامتیه دل بزرگ که شکسته و هزار تیکه شده!!!!

سلامتی چشام که یکیش اشکه و یکیش خون!!!!

سلامتی دستم که نمک نداره!!!!

سلامتی ادمای اطرافم که هیچ کدومشون منو دوس ندارن!!!!

سلامتی چی اخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بگم سلامتی چی؟؟؟؟؟؟به سلااااااااااااامتی قبرم که با همه

بدبختیم بالاخره یه روز تموم وجودمو تو اغوشش میگیره


 


[ سه شنبه 99/10/16 ] [ 7:6 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]

دوس دارم گم بشم:)

...


[ سه شنبه 99/10/16 ] [ 6:58 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >