سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خیلی خیلی دلم گرفته...

یه روزایی که یهویی،


که همینجوری،

که اتفاقی،

دلم میگیره کار خاصی نمیکنم...

میمونم تو اتاقمو و رو تخت دراز میکشمو به سقف نگاه میکنم...

نگاه میکنم و همچنان نگاه میکنم و باز هم نگاه و نگاه و نگاه...

آخر تموم این نگاها میشه تاریک شدن اتاق...

میشه پیوند صبح به شب.

.

.

.

.

وقتی دلم میگیره توی اتاق و روی تخت میمونم.

وقتی دلم میگیره، خودم و تو اتاقم حبس میکنم 

وقتی دلم میگیره، خودمو به خواب میزنم وقتی مامان بالای سرم می ایسته.

وقتی دلم میگیره، وعده صبحونه و ناهار و شامم یکی میشه، میشه یه کاسه ماست و چند تیکه نون.

وقتی دلم میگیره، بیماری رو بهونه میکنم تا بمونم تو اتاق...

.

.

.

.

وقتی دلم میگیره،

                                  خیلی خیلی دلم گرفتست...


 


[ یکشنبه 99/9/30 ] [ 10:8 عصر ] [ یگانه ] [ نظر ]