دل است دیگر...
دل است دیگر......خسته میشود......
از روزگار.....
از آدمها......
از خودش.....
از اثبات........
از توضیح.......
از کلماتی که رابطه ها را به گند میکشد....
از این همه مهربانی کردن،
و نامهربانی دیدن.......!
از سنگ صبور بودن،
و آخر هم مهر سنگ بودن خوردن.......!
از زهر حرف هایی که تا آخر عمر آدم را می آزارد......
خسته ام......!
[ دوشنبه 98/10/9 ] [ 6:23 عصر ] [ یگانه ]
[ نظر
]