حــــــرف های دل یک دختر

لعنت بخدا که منوآفرید واسه هم رفاقت شدنم با غم لعنت به خودم که همیشه چوب سادگیموخوردم سکوت کردم لعنت ب من که هنوز عاشقشم لعنت ب من ک همیشه بازیچه بودم لعنت ب همه روزای که اینجوری میگذره و ب اسم جوونی دود میشه لعنت ب خاطره هامون لعنت ب هق هقای یواشکیم لعنت ب بغض توگلوم لعنت بمن ک دوسش دارم لعنت بمن ک نمیتونم کسیو جزاون دوست داشته باشم لعنت ب تنهاهالعنت ب مرگ ک اونم ازمن بدش میادلعنت ب جهنم ک باید همیشه توش بسوزم لعنت ب همه لعنت ب ت ک رفتی لعنت بمن ک سخته فراموشیت لعنت بمن ک هرچی ضربه خوردم گفتم حکمت خداست لعنت ب اونی ک  وسط خنده هام باعث میشه بغض کنم و بشکنم لعنت بمن ک بخاطرش غرورمو له کردم لعنت بمن ک بغضامو غورت میدم چشامو میگیرم بالا اشکام نریزه لعنت ب یواشکی اشک ریختنالعنت ب لحظه وداع لعنت ب اون شبی ک توبغل یکی دیگ ب فکراونم لعنت ب من ک نمیتونم فراموشش کنم لعنت ب من ک دردامو دادمیزنم ولی کسی واسه مرحم دردام پیدانمیکنم لعنت بمن لعنت بمن