بی معرفت
خدایا....
خدایا........
خدایا........
خدایا..........
خدایا...........
خدایا............
این حق من بود؟؟؟؟؟
خدایا دیگه بهت امید ندارم... اصلا غلط بکنم که دیگه چیزی ازت بخوام...
کم قسمت دادم... کم فاطمه زهرا رو آوردم وسط و تو رو به اون قسم دادم.. کم التماست کردم که مال من بمونه...
حالا چی شد.. کو.. کجاست.. چرا من ندارمش...؟ بی رحم چرا من ندارمت...؟
وااااااای خدایا دلم داره می ترکه...
خدایا تو هم برو... تو که منو فراموش کردی.. چرا من باید به تو فکر کنم..
خدایا دیگه نمیخامت... خدایا ازم گرفتیش.. بیا جون منو هم بگیر... تو که هر وقت بخوای میتونی بگیری.. بیا راحتم کن...
این همه التماست کردم که بمونه ولی چی شد.. جوابمو دادی.. کو اون لطفی که میگفتی داری... چرا واسه من نیست.. چرا این همه رنج باید سر من بیاد..
اصلا اون بالا که نشستی دردمو میفهمی.. داری میبینی که چه جور دارم آب میشم..
چکار کرده بودم به درگاهت که ایجوری حقم رو گذاشتی کف دستم...
اصلا چرا نمیایی که مردونه باهات حرف بزنم...
چرا نمیایی که قلبمو زخمیمو بهت نشون بدم.. بهت بگم بیا.. ازم گرفتیش.. حالا زجر کشیدنم رو ببین...
پس کو خداییت.. دیگه باید چکار میکردم که ازم نگیریش..
خداااااااااااااا خودت که شاهد بودی همه زندگیم اون بود..
حالا واسه چی دارم باز نفس میکشم...
بیا جونمو بگیر.. دیگه خسته شدم از زندگی لعنتی که منو توش غرق کردی.. بیا جون منو بگیر و زندگیمو به یکی دیگه بده..
نخواستم توی این دنیای لعنتی زندگی کنم...
نخواستم که دیگه نفس بکشم.. اصلا تو چه میدونی عشق یعنی چی..
چی بهت گفتم.. گفتم هیچی نمیخام.. چشمام خواب نمیخاد.. قلبم آرامش نمیخاد.. اصلا سلامتیمو بگیر ولی اونو واسه من بزار...داد زدم گفتم عاشقشم... چرا ازم گرفتیش..
ازت گله دارم.. بگو وقتی ازت شکایت دارم کجا باید ببرم...
یکی بهم بگه چرا این خدا اینکارو با من کرد...
اصلا اگه میخاستی دوباره ازم بگیریش چرا برش گردونی.. حالا خیالت راحت شد...
بیا.. لذت ببر از نابود شدنم... کیف کن که داغونم کردی...
خدا که منو فراموش کرده شما بگید دردمو به کی بگم..
شما بگین این بغض لعنتی رو کجا برم بشکونمش..
شما بگید کجا برم شکایت کنم از نامردیش...
تو که خدایی.. تو که میگفتی اگه ازم بخواین بهتون میدم.. حالا چرا ترکم کردی.. هااااااااا