کاکتوس
و تو کاکتوسی هستی که با هر بار بغل کردنش زخمی میشم
و تو کاکتوسی هستی که با هر بار بغل کردنش زخمی میشم
چه شد در من نمیدانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستش دارم
اختاپوس باش
بداخلاق باش و به هیشکی وابسته نشو
بلاخره که یه دیوونه ای مثل باب اسفنجی پیدا میشه
عاشقت شه
کاش یه خونه میزدن واسه جوونا
مثه خونه ی سالمندان
ماهایی که از همه چی خسته ایم بریم توش زندگی کنیم
من انقدر دوسش دارم
که حاظرم هزار سال باهاش توی بلاتکلیفی بمونم
اما تمومش نکنم
مهم نیست که تـــو با من چه میکنی
بیا ببین "برای تو" من با خـــــودم چه میکنم