متنفرم...
من از تمام دخترایی که هر روز عشقمو میبینن
متـــنــــفـــــرممم
من از تمام دخترایی که هر روز عشقمو میبینن
متـــنــــفـــــرممم
+دوستت دارم
_ دیونه
+اره دیونم اما دیونه شما
+دوست داری الان کجا باشی؟
_ من که نمیدونم اون الان کجاس!:)
بغض کن
گریه کن
اما با ادمای بی ارزش درد و دل نکن
می خندمـــ !
تظاهـــــر به شـــادی میـ ـ ـکنم !
حرفـــ میزنمـــــ مثلـــ همه ...
اما ...
خیلیـ وقت استـــــ مرده امـــ !
خیلیـ وقت استـ دلم می خواهد روزه ی سکوتـــــ بگیـرم !
دلم می خواهد ببـــــــارم ...
و کسیـــ نپرسد چرا . . .
بغضم میگیره وقتی میبینم
من هستم......
او هست......
ولی قسمت نیست.........
سلامتی دختری که تو نت هزارتا پسر بهش پیشنهاد میدن ولی به عشقش خیانت نمیکنه
سلامتی دختری که مشکلاتشو پیش عشقش نمیگه تا ناراحت نشه
سلامتی دختری که هیچ وقت پشت عشقش رو خالی نکرد
سلامتی دختری که وقتی یکی بدی عشقش رو میگه باهاش دعوا میکنه
سلامتی دختری که با پورشه براش بوق میزنن ولی تو دلش میگه چرخ پراید عشقمم نمیشی
سلامتی دختری که جهنم با عشقش رو با بهشت عوض نمیکنه
سلامتی دختری که تو قلبش جایی جز عشقش برای کس دیگه ای نیست
سلامتی دختری که عشقش رو ندیده،
صداشو از نزدیک نشنیده،
دستش رو لمس نکرده
ولی از ته قلب به عشقش میگه دوستت دارم
میدونی من این عاشقتم رو با 1000 تا عشق خیابونی عوض نمیکنم
هی پسر فکر نکن عشقت لیاقتت رو نداره
فکر نکن بهت خیانت میکنه
عشقت بدون تو میمیره....
شاید بهت نگه اما از ته دلش دوست داره..............
دلم گرفته . . .
مثل هوای ابری شهری خاموش
دلم تنگ است . . .
مثل آسمان بی ستاره شبی زمستانی
حال دلم خوب نیست . . .
ای آرام جان لحظه لحظه های تنهایی
بیا تا کمی با تو صحبت کنم
این روزها . . .
خسته و بی حوصه ام
دستم دل به دل نوشتن نمی دهد
در گیرم . . .
با خودم، با دنیا، با سرنوشت، با قسمت
با آدم هایی که خود را انسان می خوانند
اما بویی از انسانیت نبرده اند . . .
با دوستی هایی که رنگ باخته اند
با مهربانی هایی که پر پر شده اند
با عشق هایی که در این زمانه ی بی رحم
احساست را نادیده انگاشته اند
قلبت را شکسته اند
صداقت ها و وفاداری هایت را به هیچ گرفته اند
و اعتماد را زیر سوال برده اند
این روزها . . .
نه حوصله ی دوست داشتن دارم
نه می خواهم کسی دوستم داشته باشد
این روزها سردم . . .
مثل دی، مثل بهمن، مثل اسفند
مثل این زمستان
احساسم یخ زده
آرزوهایم قندیل بسته
امیدم زیر بهمن سرد احساساتم دفن شده
نه به آمدنی دل خوشم
و نه از رفتنی غمگین
این روزها پر از سکوتم
سکوتی پر از فریاد
امروز این سکوت پر فریاد را
این آه ها را
این درد و دل ها را
آورده ام پیش تو
تویی که در کتاب آسمانی ات
نوشته ای
"قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ"
بگو اوست خدای یگانه . . .
پس می گویم به تو
ای خدایی که همچون منی
تنهایی هایت را فریاد می کشی
می خوانمت به نام
پس بشنو آه های این دل شکسته و خسته را
و اجابت کن "اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ" را
هدایت کن مرا
به همان راهی که برایم بهترین است
راهی که برسد به آغوش تو
خسته ام ... خسته . . .